بر آستانه دروازه های خراسان بزرگ

ساخت وبلاگ
این جستار در 4شهریور1399 در پایگاه انسانشناسی  درج شده است   سفری به  اردهارِ اسطوره ای / اَشَی ِنیک، شهریار بزرگوار ِبُرزمند ِخوب ستوده را می ستاییم که چرخ‌ها [ی ِگردونه اش]، خروشان [ است ]؛ که نیرومند، پاداش بخش، درمانگر، بسیار هوشمند و تواناست.اشی دختر اهوره مزدا وخواهر امشاسپندان است. اوست که با خرد سوشیانتها فراز آید.(اوستا،ارت یشت(اشی یشت)، کرده یکم،بند 1و2) در ناحیه ای ازجبال کهن، دو کوه  همنشین  وموسوم به اردهارکوچک و بزرگ(تیز و کُل)،خواهر وبرادر وار، افراشته بر یک تن و پیکر ، از دور ابهت و عظمت دیگری دارند. رستاق وَرِاَردِهار( بقول مولف تاریخ قم،ص177)، تا قم و کاشان واصفهان شهره تاریخ و جغرافیا و فرهنگ است که اگر چنین نبود جغرافیدانان و مورخان سده 3تا7 نامی از عجایب قرای آن نمی بردند. اینک که ازپس قرون  و اکتشافات، راهها، شاهراه شده و آهن و خودرو جای استر و قاطر را گرفته و بشریت مدرن طبیعت زدایی کرده، جبر جغرافیا هم در پای اختیار و هجوم تکنولوژی زانو افکنده و بظاهر کوه و عوارض جغرافیایی دیگر نباید از مهابت دیروز برخوردار باشد، اردهارهنوز مهیب است و ستبر. ایستاده، آهنین، قامت افراشته و متین.  در انتظار و در تیررس چشم های  دور و نزدیک. این را از همان شاهراه  های آسفالته دور تا دورش هم میتوان دید؛ که از هر کدام از جاده های کمربند و حولش بنگریم،تن و قامت و ستیغش  خود می نمایاند. چه از جاده دلیجان -اصفهان، چه کاشان- نراق- دلیجان،چه کاشان- میمه  و  چه آزادرا های کاشان- تهران. روستاها و ده های آرمیده بر دامنه های چند جانبه آن که جای خود دارد. دامنه هایی که راحترین محل صعود را از روستای بر آستانه دروازه های خراسان بزرگ...
ما را در سایت بر آستانه دروازه های خراسان بزرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kheradshahr بازدید : 114 تاريخ : چهارشنبه 22 تير 1401 ساعت: 23:59

منتشره در 19مهر1400 در وبگاه انسان شناسی و روزنامه اطلاعات  مهر 1400شُعبده مرگ و خزانِ خاطره ها  / اگر به قول فردوسی«شکاریم یکسر همه پیش مرگ»، پس فنا و زوال مرگ را چگونه باید درخود حل و هضمِ فکری و روحی کرد؟ ما گریز و چاره ای جز مرافقت و مصاحبت با مرگ در لجه و لحظه ای نامعلوم و نامنتظر، اما محتوم و مختلف نداریم. زیستن و زندگی ما در سایه و همراهی نیستی درهم تنیده و خود چون هستی است و خبری از نیستی نمی گیریم. شاید این فرایند زیستی ما،یعنی زایشِ زندگی در پایه و پویشِ مرگ، بس ناجوانمردانه و متعارض و تلخ باشد،ولی کدام موجود جهان چنین نمی‌زید؟ هر رستن ورویشی، خود به مثابه سالگرد مرگِ مردگانی از جماد و نبات و گیاه و حیوان است و یادآور سالی به یغما رفته اما تجدید شده. اما در موجود انسانی، مرگ و نشور گونه دیگری است. این دو رویداد (درگذشتن و رستاخیز)برای انسانی مجهز به عقل و عاطفه که یکبار می‌زید وبرای بیشتر ما چونان دو روی یک سکه دیده نمی‌شود، یا لااقل قابل تجربه و رویت و احساس به منزله امری تک ساحتی و یک جهانی و وحدت وجودی نیست. از اینرو، رویه ظاهر مرگ فاجعه است و تراژیک، یک طرفه، بن بست و پایان. اما همین کوری و عدمِ اشراق و اشراف به سویه های دیگر هستی و هستنده‌ها‌ست که ناگوار و گران‌بار است و چنین جذبه و چنگال مرگ را بزرگ می‌کند. ولی چه می‌توان کرد که بشر نمی‌تواند از ظرفیتهای وجودی و خاکی و جسمانی‌اش برهد و برگذرد. پس باید مرگ را هم به مفاهمه و زیر بال و پر خویش درآرود.در ادامه نگاهی موجز و فوری به این پدیده می‌اندازیم.ما فانیانِ تازه به دوران‌رسیده، مرگ را به سه گونه در آغوش می گیریم و پدیدار شدنش در چشم فانیان و ناظران، یا مردگان و زندگان(و در عمل همان اطرافیان) به بر آستانه دروازه های خراسان بزرگ...
ما را در سایت بر آستانه دروازه های خراسان بزرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kheradshahr بازدید : 125 تاريخ : چهارشنبه 22 تير 1401 ساعت: 23:59

این جستار در 27دی،4 و11 بهمن 1400 در وبگاه انسان شناسی و درروزهای  و  بهمن 1400 در صفحه اندیشه روزنامه اطلاعات با عنوان خلا توسعه فرهنگ بنیاد منتشر شده استانارستانِ لعلبار: خلاء توسعهِ تاریخ و فرهنگ‌بنیاد/ «آب این رودخانه  که ... مصب و رفتن آن با قمرودست،اصل این، از ناحیت ثیمره است که ز منبعی و موضعی که بنزدیک قریه اسفیده است از ناحیت ثیمره کبری ... . آنجا کوهی است که ... از جهت آن کوه وطرف؛آنراجانان خوانند،آب از آن بیرون می آیدو در رودخانه اصفهان می رود که آنرا زنده رود می خوانند.آب یک طرفِ دیگر کوه-که آن را مانان می خوانند-به جانب  نیمور و نیزار و از آنجا بقم روان است»(378ق/قمی/ تاریخ قم) «گویند هیچ بنایی از گچ و آجر،... شکوهمندتر از ایوان کسری نیست. در مداین، هیچ بنایی سنگی، زیباتر از قصرشیرین نیست… و هیچ بنایی از خشت و گل، خوش منظرتر از بنای تیمور، روستایی از اصفهان نیست و در این بنا تصویرها و اخبار و پندهای شگفت‌انگیزی است؟» ( 290ق/ ابن فقیه/البلدان) «ازغیرراهی که سابقا رفته بودم، ازراه جاسب بسمت قم حرکت کردم. از نخجیروان  گذشته بکوه پرآب و علف باصفای پردره و سنگ  جاسب برامده تا بجاسب فرودآمدم»( خرداد 1295 ش/حاجی سیاح/خاطرات)  *****اگر قرارباشد وارد بازی به اصطلاح «پدر‌و‌مادر‌شناسیِ حیطه‌ها و علوم و برنامه‌ها و... » شویم و برای جهانگردیِ مدرن ایران پی‌افکن یا  founding father تعیین کنیم، این عنوان باید به حاج سیاح محلاتی رسد که نه فقط در گردشگری بل در تاریخ معاصر و خاصه مشروطیت هم نقش و حق او چندان دیده و گذارده نشده است. سخن از تغییر گفتمان گردشگری و جهاندیدگی در ایران با او قابل طرح است و می توان او را لولای پاراد بر آستانه دروازه های خراسان بزرگ...
ما را در سایت بر آستانه دروازه های خراسان بزرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kheradshahr بازدید : 205 تاريخ : چهارشنبه 22 تير 1401 ساعت: 23:59